آخرین مطالب

شصت‌ و پنجمین جلسه انجمن ادبی بامداد خور با محوریت موضوع ه.ا.سایه برگزار شد.

محمود شمسی: جلسات انجمن ادبی بامداد خور هر دو هفته یکبار چهارشنبه‌شب‌ها در مکان دفتر کمیتهء دانش‌پژوهان رأس ساعت 20 برگزار می‌شود که شصت‌وپنجمین جلسهء این انجمن نیز در تاریخ چهارم اسفندماه 95 با حضور ۸نفر از اعضای ثابت و 3 نفر میهمان علاقه‌مند، با محوریت نقد و بررسی اشعار و اندیشه‌ء هوشنگ ابتهاج ملقب به “سایه”، و گفتگو پیرامون زندگی این شاعر بزرگ معاصر برگزار گردید.
اگرچه آغاز رسمی این نشست با اندکی تأخیر همراه بود اما پخش ترانه‌‌ای از شعر سایه و صدای مجتبی عسکری شروع دل‌انگیز و زیبایی بود برای این جلسه که عارف رفیعی خوش‌سلیقه آن را انتخاب کرده بود. سپس شهرام صالحی شرح نسبتاً جامعی از زندگینامهء ابتهاج و فراز و فرودهای زندگی ادبی‌هنری این شاعر را ارائه نمود. ارائه این بیوگرافی باعث شد تا برخی از دوستان من‌جمله سلمان جا‌نپرور، اسماعیل افتخار و عارف رفیعی درباره گرایشهای سیاسی‌اجتماعی سایه، میزان تاثیرپذیری از شعرای قدیم و تاثیرگذاری او بر ادبیات معاصر سخنانی را بیان کنند. در ادامه جلسه احمدرضایی عضو ثابت این انجمن و یکی از مشوقان تشکیل و تداوم انجمن ادبی بامداد، چند قطعه از اشعار مشهور سایه را (در این سرای بی‌کسی، سپیده‌دم) را قرائت نمود. غزل “من آن صبحم که ناگاهان ز چشم آذر افتادم” توسط عارف رفیعی خوانده شد. این غزل در آلبوم “دخت پریوار” با صدای علیرضا قربانی اجرا شده است. یدالله خرمی، یکی از دوستداران اشعار سایه، از غائبین جلسه امشب بود اما با تشویق و توصیهء او غزل مشهور و آشنای “نشود فاش کسی آنچه میان من و توست” توسط حامد شفیعی خوانده شد. میرحسین کامیاب نیز دو غزل زیبا از این شاعر خواند که یکی از آنها “شب یلدا” نام داشت. نیم‌ساعت آغازین جلسه بیشتر به خوانش غزلهای سایه سپری شد تا اینکه یکی از اشعار بلند سایه به نام “آی‌آزادی” که در قالب شعر نو سروده شده بود توسط محمود شمسی خوانده شد. بحث و بررسی و خوانش اشعار هوشنگ ابتهاج ملقب به سایه با خواندن یکی از رباعیات سایه توسط حامد شفیعی و شعر رحیل توسط شهرام صالحی به پایان رسید و بخش دوم این نشست که معمولا به مباحث آزاد اختصاص دارد با معرفی طاهره قره‌العین توسط اسماعیل افتخار آغاز شد. قره‌العین زرین‌تاج ملقب به طاهره در سال 1233 قمری به دنیا آمد و در سن 36 سالگی پس از تحمل ناملایمات بسیار (بخاطر عقاید و گرایشهای خاص سیاسی و مذهبی آن دوران) دار فانی را وداع گفت. غزل زیبا و مشهور این بانوی شاعر با مطلع “تا به افتدم نظر چهره‌به‌چهره، روبه‌رو” و دو غزل دیگر توسط محمود شمسی خوانده شد. اسماعیل افتخار که یکی از اعضای فعال انجمن است “کریستین بوبن” (متولد 1951 میلادی)، یکی از نویسندگان ادبیات فرانسه را معرفی کرد و بخش‌هایی از کتاب “فرسودگی” این نویسنده با ترجمه “پرویز سیار” را خواند که نقد و نظرهای مفید و متفاوت برخی از حضار را به همراه داشت. در ادامه جلسه، خانم فاطمه قطبا دو شعر از مجموعهء “مرگ رنگ” سهراب سپهری را خواند که خوانش زیبای ایشان تشویق و تحسین دیگر اعضا را در پی داشت. سلمان جانپرور که برای اولین بار در این جمع حاضر شده بود و با ابراز عقیده در مورد موضاعات بیان‌شده در این جلسه، نشان داد که اهل مطالعه و علاقه‌مند به ادبیات است بعنوان حسن ختام جلسه یک دو بیتی از هوشنگ ابتهاج خواند. و در انتهای این نشست پربار و کم‌نظیر، کتاب کوچک همشهری داستان، ضمیمه ادبی روزنامه همشهری که بصورت ماهانه منتشر می‌شود توسط حامد شفیعی معرفی و به محمود شمسی اهدا گردید.
در شصت‌و پنجمین جلسه ادبی بامداد، خانم فاطمه قطبا، و آقایان: احمد رضایی، میرحسین کامیاب، حامد شفیعی، اسماعیل افتخار، عارف رفیعی، شهرام صالحی، محمود شمسی، سلمان جانپرور، سعید عزیزپور و پسرش حضور داشتند. سه نفر آخر (سلمان و سعید و پسرش) جزو میهمانان خوب این جلسه بودند که امید است با حضور سبز و مستدامشان بر استغنای این محفل ادبی بیافزایند.
دیگر اعضای فعال و ارکان اساسی وجود این تشکل ادبی، آقایان موسی پورپلاش، یدالله خرمی، ایوب محمودی، خانم تکاپو، خانم تاجدار و خانم رحمیزاده هستند که متاسفانه در این نشست غائب بودند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.